گفتار پيامبر در شأن فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و آينده ايشان
۱۳۹۳/۲/۹ ۸:۲۷ -
گفتار پيامبر در شأن فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و آينده ايشان
مرحوم صدوق از ابن‏ عباس روايت مشروحى نقل كرده كه پيامبر (صلی الله علیه وآله) در آن، از ستمهائى كه به اهل ‏بيت (علیهم السلام) مى ‏شود خبر داده است، از جمله از مطالب آن روايت اين است كه فرموده:

امّا دخترم فاطمه (سلام الله علیها)، او سرور بانوان دو جهان از اوّلين و آخرين است، او پاره‏ ى تن من، و نور چشم من، و ميوه‏ ى دل من و روح من است كه در وجود من مى ‏باشد، او حوراء انسيّه است، چون در محراب عبادت خود در پيشگاه خدا به عبادت پردازد، نور او، براى فرشتگان آسمان مى ‏درخشد، چنانكه نور ستارگان براى اهل زمين مى ‏درخشد، خداوند به فرشتگانش مى ‏فرمايد:
«اى فرشتگان من، كنيز مرا كه سرور كنيزان من است، بنگريد كه در پيشگاه من براى عبادت ايستاده، مشاهده كنيد كه چگونه از خوف من، اندامش مى ‏لرزد و با همه‏ ى قلبش به عبادت من رو آورده است، شما را گواه مى ‏گيرم كه من: شيعيان او را از آتش، ايمن ساختم. (يا گواهى مى ‏دهم نزد شما، كه شيعيان او را از آتش دوزخ ايمن ساختم). (1)

مؤلّف گويد: پيامبر (صلی الله علیه وآله) بعد از اين گفتار فرمود: من هرگاه فاطمه (سلام الله علیها) را مى‏ نگرم به ياد حوادث و مصائبى مى ‏افتم كه بعد از من بر او وارد مى ‏گردد، گوئى مى‏ نگرم كه پريشانى وارد خانه‏ ى او شده، و به او بى ‏احترامى مى‏ شود، و حقّش غصب مى ‏گردد، و از دستيابى به ارزش بازداشته مى ‏شود، و پهلويش شكسته مى ‏شود و فرزندش سقط مى‏ گردد، او ندا مى‏ كند:
يا مُحَمَّداهُ! جوابى نمى‏ شنود يارى مى ‏طلبد ولى كسى او را يارى نمى ‏كند، همواره بعد از من محزون و غمگين و گريان است، گاهى بياد مى‏ آورد كه وحى از خانه‏ اش قطع شده، و زمانى بياد مى ‏آورد كه به فراق من مبتلا گشته، و نيمه‏ هاى شب وحشت ‏زده مى‏ شود از اين رو كه صداى قرآن مرا هنگام نماز شب، همواره مى ‏شنيد، ولى اينك نمى ‏شنود، سپس خود را پس از آنكه در دوران پدر، عزيز مى ‏يافت، پريشان و غمزده مى ‏يابد، در اين هنگام خداوند، فرشتگان را مونس او مى سازد، فرشتگان با او همسخن مى ‏شوند چنانكه با حضرت مريم همسخن مى ‏شدند، و فرشتگان خطاب به او مى‏ گويند:

يا فاطِمَةُ اِنَّ اللَّهَ اِصْطَفاكِ وَ طَهَّرَك وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ، يا فاطِمَةُ اُقْنُتِى لِرَبِّكِ، وَاسْجُدِى وَارْكَعِى مَعَ الرّاكِعينَ.
«اى فاطمه! خداوند ترا اختيار كرد و برگزيد و پاك ساخت و بر همه‏ ى بانوان جهانيان، ممتاز نمود، اى فاطمه! خداى خود را عبادت و سجده كن و با راكعان درگاه خدا، ركوع بجاى آورد». سپس گوئى مى ‏بينم كه او دردمند و بيمار شده، و نياز به پرستار دارد، خداوند حضرت مريم دختر عمران را به پرستارى او مى‏ فرستد، تا از او پرستارى كند، در آن وقت با خدا چنين راز و نياز مى ‏كند:

«خدايا از زندگى سير و خسته شده‏ ام و از دنياپرستان افسرده گشته‏ ام، مرا به پدرم ملحق كن». خداوند او را به من ملحق مى‏ سازد، او نخستين فرد از اهل ‏بيت من است در حالى كه محزون و غمگين است و حقش غصب شده، و او را كشته ‏اند، به من مى‏ پيوندد، در اين هنگام به خدا عرض مى ‏كنم: «خدايا كسانى را كه به او ظلم كردند، از رحمت خود دور كن، و آنان را كه حق او را غصب كردند، مجازات فرما، و آنان را كه او را پريشان نمودند، خوار نما، و آنان را كه به پهلوى او ضربت زدند و كودك او را سقط نمودند، در آتش دوزخ، مخلّد كن».
در اين هنگام، فرشتگان مى‏ گويند: آمين: «خدايا به استجابت برسان».
________________________________________
1ـ اشهدُكُمُ اِنّى قَدْ اَمِنْتُ شِيعَتَها مِنَ النَّار.