من میروم دگر ز کنارت پسر عمو
دیدار ما به روز قیامت پسر عمو
من می روم و مونس شب هات می شود
یک چاه و قبر مخفی و غربت پسر عمو
من حاضرم قسم بخورم که ندیده ام
از تو به غیر مهر و محبت پسر عمو
دنیای تو مگر که به آخر رسیده است
برخیز، جان من به فدایت پسر عمو
چشمت کجاست قطرۀ اشکی به من بده
می خواهمش برای شفاعت پسر عمو
گریه مکن فدای سرت هرچه شد، زیاد...
...کاری نبود عمق جراحت پسر عمو
شرمنده ام غلاف عدو دست من برید
بر دوش مانده بارِ خجالت پسر عمو